توفکرکردی که من مستم
توفکرکردی که من مستم
شبی درکنج میخانه گرفتم تیغ بردستم
بگفتم خالقا،یارب توفکرکردی که من مستم؟؟
کجایی تو؟چه هستی تو؟چه میخواهی توازقلبم؟
توازمستی چه میدانی،توازقلبم چه میجویی؟؟
توفرعون راخداکردی/توشیرین رازفرهادش جداکردی/
سپردی تیغ برظالم/به مظلومان جفاکردی/
به آن شیطان خونخوارت توظلم را عطاکردی
سپس گفتی مشوکافر؟؟
توفکرکردی که من مستم؟؟؟؟؟؟؟